دارم به مقوله‌ی "همزمان که دل‌تنگ گذشته ای داری یه سری خاطره میسازی که قراره در آینده دلتنگشون بشی" فکر می‌کنم. به نظرم دل تنگی‌م برای زندگی حال حاضر بیشتر از دل تنگیِ حال حاضر برای گذشته خواهد بود.

 

+ من جمعِ اضداد ترین آدمِ این دور و بر هام احتمالا. روزه گرفته‌م و قراره بگیرم و میخوام که بگیرم و از فاز همه‌ی آدم‌هایی که "روزه چیه بابا؟" و با تعجب به روزه گرفتن عکس العمل نشون میدن و  درصدد اثبات این هستن که این کار مزخرفه یا مثلا با اصرار و بی‌دلیل سعی در نشون دادنِ اینکه روزه نیستن به دیگران می‌کنن، بدم میاد. من دقیقا نمیدونم چرا دارم روزه می‌گیرم. شاید یه روز دیگه حس خوبی بهش نداشته باشم ولی علی‌الحساب با وجود همه‌ی تضادها و علامت سوال‌ها حس خوبی بهم میده. شاید من با همه‌ی آدمی که هستم و دارک ساید هام آخرین کیسِ روزه داری باشم.

 

++ وقت هایی که اعصابم خرده تَرَک های روی صفحه گوشی میرن رو مخم و دلم میخواد پرتش کنم یه جای دور که خودش هم خرد شه. منتها گزینه‌ی خرید گوشیِ دیگر موجود نیست و باید صبر کنم تا روزی که بشه ال سی دی رو عوض کرد. هیچ جای مطمئنی هم برای این کار نمی‌شناسم. -_- نیاز به یه برادر بزرگتر دارم. نیاز جدی.

 

+++الگوهای رفتار انسانی به طرز عجیب غریبی شبیه‌ِ هم به نظر میان. فقط کافیه گزاره‌هایی که "محیطِ" انسان در اون رفتار هستن تکراری باشه. تمام گزاره‌ها. نه فقط شرایطِ منجر به رفتار. اینجوری شاید بشه به همه‌ی آدم ها برای انجام هر کاری حق داد و خود را در موضعِ انجام هر رفتاری دید. هیچ جایی برای قضاوت آدم ها هم نمی‌مونه در این شرایط.

 

4+ حس می‌کنم می‌تونم معتاد سینمای روسیه و لهستان بشم. ولی هنوز فیلم های زیادی از سینمای ایران هست که ندیده‌م. 

 

5+ استاده می‌گه عامل بزرگ کنسرها تو زندگی ما استفاده از پلاستیک و بویژه کیسه فریزر هست. سعی کنید از اون ها تو فریزر استفاده نکنید یا اگه مرغ رو تو کیسه فریز می‌کنید کاملا تمیز بشوریدش و موقعی که داره یخ چیزی آب میشه تو ظرف پلاستیکی نذارین‌ش. امید است به درد شمام بخوره.

 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها