من می روم ز کوی تو و دل نمی رود
این زورق شکسته ز ساحل نمی رود
گویند دل ز عشقِ تو برگیرم ای دریغ
کاری که خود ز دستِ من و دل نمی رود!
گر بی تو سوی کعبه رود کاروانِ ما
پیداست آن که جز رهِ باطل نمی رود
در جست و جوی روی تو هرگز نگاهِ من
بی کاروانِ اشک ز منزل نمی رود
خاموش نیستم که چو طوطی و آینه
آن روی روشنم ز مقابل نمی رود


شفیعی کدکنی

 

+ [از اولم غلط بوده؟] یکی بیاد داد بزنه و با قطعیت بگه نه. بگه این تیکه‌های پازل که تو می‌چینی غلط‌ن. بگه اگه یه درست وجود داشته اون همین بوده و بس. یکی بگه بهم اینو که دیگه زار نزنم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها